رب العالمین به چه معناست؟
ربَّ العالمین
کلمه «رب»به کسی گفته می شود که مالک وصاحب چیزی است وهم در رشد وپرورش آن نقش داردخداوند هم صاحب حقیقی عالم است وهم مدبر وپروردگارآن.[1]
باید دقت شود که : پس معنای مالک درکلمهربخوابیده است وملک نزد اهل اجتماع ودرظرف اجتماع ،یک نوع اختصاصی مخصوص است که به خاطرآن اختصاص ،چیزی بسته به چیزی دیگر می شود ولازمه آن صحت تصرفات است وصحت تصرفات قائم به کسی می شود که:مالک آن چیزاست؛وقتی می گوئیم :فلان متاع ملک من است معنایش این است که آن متاع یک نوع قیامی به وجود من دارد،اگر من باشم می توانم درآن تصرف کنم،ولی اگر من نباشم،دیگر ی نمی تواند درآن تصرف کند.
البته،این معنای ملک درظرف اجتماع است که - مانندسایر قوانین اجتماع - امری وضعی واعتباری است نه حقیقی، ما درخود چیزهائی سراغ داریم که،به تمام معنای کلمه حقیقتاً ملک ما هستند ووجودشان بسته به وجود ما است،مانند:اجزای وقوای بدن وبینائی ،شنوائی،گوش، چشائی وبویایی ولامسه وپوست بدن ،وبینی ونیز دست وپا وسایراعضای بدن که حقیقتاً مال ما هستند ،چون وجودشان بسته به وجود ما است ،اگر مانباشیم چشم وگوش ما جدای از وجودما هستی جداگانه ای ندارند!چرا که ؛ اولاً:هستیشان بسته به هستی ما است. ثانیاً:جداومستقل ازماوجود ندارند.ثالثا:ًاین که ما می توانیم طبق دلخواه خود از آنهااستفاده کنیم واین معنای ملک حقیقی است.
از میان این دوقسم ملک آنچه که صحیح است که به خدا نسبت داده شود همان ملک حقیقی است نه اعتباری ، چون ملک اعتباری با بطلان اعتبار، باطل می شود یک مال مادام مال من است که نفروشم وبه ارث ندهم وبعداز فروختن اعتبار ملکیت من باطل می شود ومعلوم است که مالکیت خدای تعالی نسبت به عالم باطل شدنی نیست!
معنای دیگری از رب:«رب»آن مالکی است که تدبیرامرمملوک خویش می کند پس قیام وقوام عبدوزندگی وشئون وی متعلق به او است.
توضیح این که:ملک حقیقی جدای از تدبیر تصور ندارد،چون ممکن نیست به فرض:کره زمین با همه موجودات زنده وغیر زنده ی روی آن درهستی خودمحتاج به خدا باشد ولی درآثار هستی مستقل از او وبی نیاز او باشد وقتی خدا مالک همه هستی ها است هستی کره زمین ازاوست وهستی حیات روی آن وتمامی آثار حیات نیز ازاوست،درنتیجه پس تدبیر امر زمین وموجودات درآن وهمه عالم ازاو خواهدبود،درواقع تمامی مخلوقات حقیقتاًقوام به ذات الهی دراند وهرگزاز اراده ومشیت اوجدا نمی شوند..کلمه رب به معنای مالک مدبّر است واین کلمه به طور مطلق تنها به خدا گفته می شود واگر به غیر خدا گفته شودحتماًبه صورت اضافه است،مثلاًمی گوئیم:«ربَّ الدّار»:«صاحب خانه»، «رب السفینه»:«صاحب کشتی ».
ذکراین مطلب نیزجالب است که:
دقّت درسیرتکاملی موجودات زنده ،تحول ودگرگو نی های موجودات بی جان وفراهم آمدن زمینه های تربیت موجودات وریزه کاری هائی که درهریک ازاین قسمتهانهفته شده است،یکی ازبهترین طرق خداشناسی است!هماهنگی هائی که درمیان اعضاء بدن ماست که غالباًبدون آگاهی مابرقرارمی باشدیکی ازنمونه های زنده آن است .
برای مثال هنگامی که حادثه مهمی درزندگی رخ می دهدوباید باتمام توان دربرابرآن به پاخیزیم دریک لحظه کوتاه،فرمانی هماهنگ به تمام ارگانهای بدن ما به صورت ناخودآگاه صادرمی شود:بلافاصله ،ضربان قلب بالامی رود ،تنفس شدیدمی شود تمام نیروهای بدن بسیج می گردندوموادغذایی واکسیژن هواازطریق خون به طورفراوان به تمام سلولها می رسد ،اعصاب آماده کار وعضلات آماده حرکت بیشتر می شوندنیروی تحمّل بالامی رود احساس دردکمترمی شود،خواب ازچشم می پرد،خستگی ازاعضاءفرارمی کند،احساس گرسنگی به کلی فراموش می شود ،چه کسی این هماهنگی عجیب رادراین لحظه ،بااین سرعت درمیان تمام ذرات وجودانسان ایجادمی کند؟آیااین پرورش جزازناحیه خداوندعالم وقادرممکن است؟
عالمین:
کلمه عالمین جمع «عالَم» است وعالَم به معنی مجموعه ایست از موجودات مختلف که دارای صفات مشترک ویا زمان ومکان مشترک هستند ومعلوم است که:معنای این کلمه شامل تمامی موجودات می شود،هم تک تک موجودات را می توان خواند وهم نوع نوع آنها را؛مانند:جماد وعالم نبات ،حیوان ،گیاه وانسان.می گوئیم یا عالم شرق یاعالم غرب ،عالم امروزوعالم دیروز وهم صنف هر نوعی را مانند عالم عجم و ، بنابراین «عالم» خود به تنهایی معنی جمعی دارد وهنگامی که به صورت «عالمین»جمع بسته می شود اشاره به تمام مجموعه های این جهان است.
دراین جا این سؤال پیش می آید که:
جمع با «ین »معمولاًبرای جمع عاقل است درحالی،که همه عالم های این جهان صاحبان عقل نیستند؛به همین دلیل بعضی از مفسران کلمه «عالمین»را در این جا اشاره به گروههاومجموعه هایی از صاحبان عقل می دانند، مانند:فرشتگان،انسانها وجن .این احتمال نیز وجود داردکه:این جمع به خاطر تغلیب باشد (منظور از تغلیب این است که مجموعه ای از صاحبان صفات مختلف را با وصف صنف برتر توصیف کنیم)و معنای دوم که کلمه عالم به معنای صنف صنف انسانها باشد،با مقام آیات که مقام شمردن اسماءحسنای خدااست تا می رسد به ((مالک یوم الدین))مناسبتر است،چون مراداز یوم الدین روز قیامت است؛چون این به معنای جزاءاست وجزاء درروز قیامت مخصوص به انسان وجن است؛پس معلوم می شود ازمنظور عالمین هم عوالم انس وهم جن وجماعتهای آنان است.
نویسنده تفسیر «المنار»می گوید :ازجدّمان امام صادق(علیه السلام)چنین نقل شده که:مراد از «عالمین»تنهاانسانهاهستند.[2]
وهم چنین،کلمه نام برده هرجای قرآن آمده به این آمده خود مؤید احتمال مااست که:دراین جاهم عالمین به معنای عالم اصناف انسانها است مانندآیات زیر:
* وَاصطَفَیکِ عَلی نِساءِالعالَمینَ*[3]
*لِیَکوُنَ لِِعالمینَ نذیرا*«تابرای عالمیان بیم رسان باشد»[4]
*اتَاتوُن َالفاحِشَة ما سَبَقَکُم بِهامن احدٍمن العالَمین *«آیا به سروقت گناه زشتی می روید که قبل از شما احدی از عالمیان چنان کار نکرده است»[5]
ولی اگر موارد استعمال عالمین را درقرآن درنظر بگیریم خواهیم دیدکه:هرچند کلمه «عالمین »دربسیاری ازآیات قرآن به معنی انسانها آمده است ولی درپاره ای ازموارد معنی وسیع تری دارد که انسانها وموجودات دیگر جهان را دربر می گیرد مانند آیه زیر:
*فَلِلّه رَبِّ السماوات وَرَبِّ الأَرضِ ربِّ العالَمین*«ستایش مخصوص خداست که مالک پروردگار آسمانهاوزمین ومالک وپروردگار جهانیان است»[6] تمام هستی یک پروردگار دارد که اوست وآنچه در جاهلیت ودرمیان بعضی از ملتها اعتقاد داشتند که برای هر نوع از پدیده ها خدایی است وآن را مدبر ورب النوع آن می پنداشتند.
این نکته نیزقابل توجه است که بعضی ،عالم را دوگونه تقسیم کرده اند:
عالم کبیروعالم صغیر؛منظورشان ازعالم صغیر وجود یک انسان است ؛چرا که وجود یک انسان خودبه تنهائی مجموعه ای است ازنیروهای مختلفی که:حاکم به این عالم بزرگ می باشد ودرحقیقت انسان نمونه برداری ازهمه جهان است .آن چه سبب می شود که مخصوصاً ما روی مفهوم وسیع عالم تکیه کنیم آن است که بعدازجمله«الحمدلله»آمده است؛دراین جمله حمدوستایش را،مخصوص خدامی شمریم سپس «رب العالمین»رابه منزله دلیلی برآن ذکرمی کنیم ،می گوئیم :همه ستایشها مخصوص اواست چراکه هرکمالی وهرنعمتی وهرموهبتی که درجهان وجود داردمالک ،صاحب وپروردگارش اومی باشد.
[1] .کلمه «ربیبه» که به دختر همسر انسان،گفته می شود از کلمه رب گرفته شده است،زیرا او هرچند از شوهر دیگری است ولی زیر نظر پدرخوانده اش پرورش می یابد
[2] «مفردات راغب»،ماده«علم»-«تاج العروس»،ج8،ص407،ماده«علم»(مکتبة الحیاة)
[3] .آل عمران 42
[4] .فرقان 1
[5] .اعراف 80
[6] جاثیه.آیه 36